یکی از علل ایجاد این شبهه ساده انگاشتن توبه است. روایات صادره از معصومین ،پشیمانی از انجام گناه، عزم جدی بر عدم تکرار آن و جبران حقوق ضایع شده مردم و جبران حق الله را از شرایط قبول توبه ذکر کرده اند.فرض کنید کسی با دزدیدن پول دیگری در حق او ظلم کرده است توبه اش در صورتی قبول می شود که اموال او را برگرداند. در واقع او علاوه بر این که سود مالی نبرده خجالت در برابر مظلوم را هم به جان خریده است.این که به کسی تهمت نزنید راحت تر است یا آن که تهمت بزنید و بعد بخواهید هم از او حلالیت بخواهید و هم سراغ تک تک کسانی که دروغ شما را شنیده اند بروید و برای همه آن ها واقعیت را توضیح بدهید؟اگر این ها را در نظر بگیریم در می یابیم که گناه نکردن قطعا از توبه کردن آسان تر است.
اما یک علت دیگر عامل ایجاد این گونه شبهات است که اهمیت آن از علت قبلی به مراتب بیشتر است و آن عدم درک صحیح از مفهوم گناه و طاعت در فرهنگ دینی است. در فرهنگ اسلامی گناه یک امر اعتباری و قراردادی نیست که با اعتبار شارع ایجاد شده باشد. مثلا اینگونه نیست که زنا کردن با نکاح در عالم واقع هیچ فرقی با هم نداشته باشندد و فقط طبق قرارداد شارع مقدس یکی حلال و دیگری حرام شده باشد.بلکه در فرهنگ دینی گناه یک امر ذاتا آلوده کننده است واسلام بیان کننده این آلوده کنندگی است نه ایجاد کننده و اعتبارکننده آن. از باب تشبیه معقول به محسوس می توان گفت:گناه کردن مثل آن است که انسان خودش را در چاه فاضلاب بیندازد. حال اگر کسی به شما بگوید صابونی در اختیار دارد که اگر شما خودتان را در چاه فاضلاب بیندازید و سپس با صابون مزبور خودتان را شست و شو بدهید مانند کسی می شوید که اصلا در چاه نیفتاده و حتی اگر به بیماری مبتلا شدید دارویی در اختیار دارد که با مصرف آن کاملا سلامتی خود را باز می یابید و به وضعیت اولیه بر می گردید شما حاضرید به اعتماد صابون و داروی مزبور خودتان را در چاه فاضلاب بیندازید؟ اگر کسی خودش را در چاه انداخته و بعد با استفاده از صابون و داروی مزبور سلامتی و تمیزی اولیه را باز یافته منطقی است که به حالش حسرت بخوریم و آرزو کنیم ای کاش ما هم جای او بودیم و هم از فیض افتادن در چاه بهره می بردیم و بعد از آن هم کاملا سالم و پاک می شدیم؟وقتی ما نماز را یک عمل اجباری و بی فایده می بینیم که فقط به خاطر نرفتن به جهنم باید آن را انجام داد طبیعی است که ناراحت بشویم وقتی بفهمیم کسی برای یک مدت طولانی اصلا نماز نخوانده و آخر سر با توبه از مجازات فرار کرده است. اما اگر نماز را در جایگاه واقعی خود که صحبت با خدا است قرار دهیم دلیلی ندارد فکر کنیم کسی که یک عمر خودش را از صحبت با خدا محروم کرده از ما زرنگتر است.